خسته بود
و شعر
به استخوان تنهایی اش رسیده بود
آخر یک روز پشت پا به خاطره ها زد
دست در جیب درد کرد
و عشق را
و دل را
خرج سفر کرد
.
“سمانه اسحاقی”
خسته بود
و شعر
به استخوان تنهایی اش رسیده بود
آخر یک روز پشت پا به خاطره ها زد
دست در جیب درد کرد
و عشق را
و دل را
خرج سفر کرد
.
“سمانه اسحاقی”
کلیه اشعار و متون وبلاگ متعلق به سمانه اسحاقی می باشد و هرگونه کپی برداری یا استفاده از آن بدون ذکر نام شاعر، پیگرد قانونی دارد