دوباره شعر
سر به سر واژه های عاشقانه ای میگذارد
که مست هوای تو
سر از کافه خیال همیشه دلتنگ من درآورده اند
دوباره شور
همان راهی را میرود
که دل رفت و باران شد
دور از تو به تمام تابلوهای فانوس به دست خوش بینم
شور تو شعرترین انگیزه است
وقتی میدانم
اخر یکی از این راه ها به آغوش تو ختم می شود
که مست هوای تو
سر از کافه خیال همیشه دلتنگ من درآورده اند
دوباره شور
همان راهی را میرود
که دل رفت و باران شد
دور از تو به تمام تابلوهای فانوس به دست خوش بینم
شور تو شعرترین انگیزه است
وقتی میدانم
اخر یکی از این راه ها به آغوش تو ختم می شود
“سمانه اسحاقی”
۹۶/۰۶/۲۷ – تهران
.