شعر ⇽ درد ماه
ارسال شده توسط سمانه اسحاقی (آسمانه) در ۲۳ فروردین ۱۳۹۶

شهر از چشم شب چکید
ماه دستش را
روی شانه ستاره گذاشت
و سلانه سلانه
تا غربت پنجره ای رفت
که برای ماهی داخل تنگ
دریا را توصیف میکرد
کنار شمعدانی ها نشست
و آخرین نفس هایش را
در ادراک خسته سجاده
به زمین تسلیم کرد
ابرها از بغض سخت آسمان باریدند

 

سمانه اسحاقی

.

آخرین عناوین ارسال شده

کلیه اشعار و متون وبلاگ متعلق به سمانه اسحاقی می باشد و هرگونه کپی برداری یا استفاده از آن بدون ذکر نام شاعر، پیگرد قانونی دارد