تو را توصیف میکنم
عشق در تصنیف این شور کم می آورد
و شعور واژه ها سر به سر احساساتی می گذارند که
برای از تو گفتن به شعر تکیه کرده اند
عطر دست هایت خیال باغ را برهم میزند
دست هایم هوایی می شوند
و قلم می افتد
میخندی
و دفتر پر از پرواز می شود
روزنامه ها تیتر میزنند:
شاعری که پرنده می شود
.
“سمانه اسحاقی”
.
- بگو تو پاداش کدام کار خوب منی؟ باور کن من هیچوقت خوب نبوده ام. تنهایی خدایی داشته و دارم که دست هایم را محکم گرفته است…