چشم هایت در آب
ماه’ی شکسته
که ستاره هایش
در خانه غرق آینه اند
شب از شکاف قلبت ریخته
و تا چشم کار می کند
همه جا حسرت است
.
“سمانه اسحاقی”
.
+ این شعر را با الهام از موسیقی بی کلام زیبای Broken Moon از ساخته های John Koumourou نوشته ام که آن را به شما هم پیشنهاد میکنم.
در سطر دوم برای خوانایی شعر و جلوگیری از خوانش اشتباه درمورد ماه(بجای ماهی) ، این کلمه را به این
خسته بود
و شعر
به استخوان تنهایی اش رسیده بود
آخر یک روز پشت پا به خاطره ها زد
دست در جیب درد کرد
و عشق را
و دل را
خرج سفر کرد
.
“سمانه اسحاقی”
از عشق تو گریزی نیست
وقتی خیال من
هر لحظه
از کوچه ی پر آینه ات می گذرد
.
“سمانه اسحاقی”
تهی می شوم از خودم
از خودی که از سیگار رمان نویس تنهایی
دود شد
و به امواج خسته ی دنیای وهم پیوست
بی خود تا مرز جنون می روم
فشرده می شوم در درد
کتاب بسته می شود و چشمی به خواب می رود
هق به هق از واژه ها می بارم
.
“سمانه اسحاقی”
دعایم کن مادر
خوب می دانم خدا
اول به چشم های تو می نگرد
و بعد
قلم بر دفتر تقدیرم می کشد
.
“سمانه اسحاقی”
کوچ کن
از سرمای این بهانه ها
به گل های دامنم
به پرنده های نگاهم شک نکن
من عمریست به بهانه تو
مقیم آسمانم
.
“سمانه اسحاقی”
انگشت بر ماشه نیرنگ
آسمان را به رگبار بسته بود
کسی که ادعا می کرد
از آسمان صاف تر است
.
“سمانه اسحاقی”
در سرزمین بادها
امید تاریک ترین کوچه است
وقتی شمع ها
در دستان کسانی است
که تدبیر را نمی فهمند
.
گسمانه اسحاقی”
آسمان سفره دلش را باز کرد
من! باریدم
از الفبای خسته ی یک زخم
که سهمگین ترین واژه ها هم نتوانستند
درد این دل خسته را
به گوش ابرهایش برسانند
.
“سمانه اسحاقی”
پیش زمینه ی درک این شعر:
#مرداد: تولد رامین #فروردین: تولد خودم #پاییز: فصل آشنایی…
.
مرداد رسید
و دست های زمین
از دامن آسمان سیب چید
نسیم هلهله کنان
بوی تو را تا بهار برد
و بهار شیداترین فروردینش را
به استقبال این گرم ترین حادثه فرستاد
بهار دست در دست تابستان
سیب را
نسیم را
و عشق را
بر بوم پاییز طرح زد
.
“سمانه اسحاقی”
کلیه اشعار و متون وبلاگ متعلق به سمانه اسحاقی می باشد و هرگونه کپی برداری یا استفاده از آن بدون ذکر نام شاعر، پیگرد قانونی دارد
