شعر ⇽ آهوی قلبم
ارسال شده توسط سمانه اسحاقی (آسمانه) در ۱۲ مرداد ۱۳۹۶

 

آهوی قلبم را

به دست خیالت میسپارم

از غربت چشم های من

تا آشنای حریم تو

بی چتر

مرثیه باران را

برای بیقراری خاطراتم میخواند

و قدم به قدم

دلتنگی تو را روی پنجره ها فریاد میزند

شهر در ازدحام عشق تو

جای پاهایت را گم میکند

و دست های خالی آهو را

به ثانیه هایی دیگر

ساعاتی دیگر

روزهایی دیگر میسپارد.

تمام کن این خیال ناامید را

نکند دوباره دست هایم را نگیری…

 

“سمانه اسحاقی”

آخرین عناوین ارسال شده

کلیه اشعار و متون وبلاگ متعلق به سمانه اسحاقی می باشد و هرگونه کپی برداری یا استفاده از آن بدون ذکر نام شاعر، پیگرد قانونی دارد