شعر ⇽ روسری
ارسال شده توسط سمانه اسحاقی (آسمانه) در ۲۵ اسفند ۱۳۹۵

 

موهایش را باز کرد و راهی شهر نسیم شد
نسیم اما
واقعیت وهم آلود شهری بود
که دخترانگی هایش را
با عروق ورم کرده چشم هایش
در آغوش هوس میکشید
و شاخه های خشک ننگینش
تا آسمان خیال دخترک
دست درازی میکرد
دخترک فریادزنان از سکوت خسته تاریخ برگشت
موهایش را بست
و پروانگی هایش را زیر لایه های رنجش پنهان کرد

روسری پرچم تسلیم نیست
اعتراض پروانه هاست
به شعله های هوس مردانی که
از پرواز فقط پرنده اش را میشناسند
سمانه اسحاقی

.

آخرین عناوین ارسال شده

کلیه اشعار و متون وبلاگ متعلق به سمانه اسحاقی می باشد و هرگونه کپی برداری یا استفاده از آن بدون ذکر نام شاعر، پیگرد قانونی دارد